دوش تا صبح یار در بر بود


دوش تا صبح یار در بر بود

غم هجران چو حلقه بر در بود
غم هجران چو حلقه بر در بود
دست من بود و گردنش همه شب
دست من بود و گردنش همه شب
دی همه روز اگرچه بر سر بود
دی همه روز اگرچه بر سر بود
با بر همچو سیم سادهٔ او
با بر همچو سیم سادهٔ او
کارم از عشق چون زربر بود
کارم از عشق چون زربر بود
گرچه شبهای وصل بود خوشم
گرچه شبهای وصل بود خوشم
شب دوشین ز شکل دیگر بود
شب دوشین ز شکل دیگر بود
یا من از عشق زارتر بودم
یا من از عشق زارتر بودم
یا ز هر شب رخش نکوتر بود
یا ز هر شب رخش نکوتر بود
کس نداند که آن چه طالع بود
کس نداند که آن چه طالع بود
من ندانم که آن چه اختر بود
من ندانم که آن چه اختر بود
از فلک تا که صبح روی نمود
از فلک تا که صبح روی نمود
انوری با فلک برابر بود
انوری با فلک برابر بود